گروه تلویزیون سینماپرس: در چهاربخش گذشته نشست تخصصی تاثیر و کارکردهای تلویزیون در جامعه که با حضور آقایان دکتر اماناله قراییمقدم- جامعهشناس و استاد دانشگاه، دکترعلی روحانی- مدرس سینما و مدیر گروه سینمای دانشکده سوره، اسماعیل عفیفه- تهیهکننده موفق تلویزیون و شهاب شهرزاد کارشناس ومنتقد برگزار شده بود، به مباحثی و مشکلات موجود در کاهش اثر پذیری تلویزیون برجامعه پرداخته شد.
دربخش پایانی این میزگرد، حاضران بر نبود فضای رقابتی برای برنامه سازان تلویزیونی، یک سو نگر بودن فضای رسانه، سیاستهای چندگانه تلویزیون در تولید و پخش برنامه ها، نقد پذیر نبودن جامعه و بحران افزایش شبکه ها بدون وجود نیروی کار آمد اشاره کردهاند که به تفصیل خواهید خواند.
شهاب شهرزاد: به فضای رقابتی نیازمندیم
شهاب شهرزاد(کارشناس و منتقد): تلویزیون ما درسریالسازی ژانر گریز است. به این ترتیب همان طور که ما در سینما وتلویزیون کمدی ساز و ملودرامساز نداریم، در تلویزیون نیز این قاعده حکمفرما است. این روند درتلویزیون، موسیقی، کتاب و نشرمان نیز دیده میشود. امروز چون تلویزیون ما از بیمخاطبی احساس خطر نمیکند، هیچ حرکتی هم برای بهبود خود انجام نمیدهد. امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند تلویزیون خصوصی در جامعه هستیم. در قانون اساسی ما نیز نیاز به پیشبینی مفاد قانونی برای ایجاد تلویزیون خصوصی وجود دارد. اگر فضای رقابتی ایجاد شود، رسانه ملی نجات پیدا می کند. به هر حال نیروهای کارآمدی در تلویزیون وجود دارند که میتوانند محصولات خوبی تولید کنند. البته بزرگترین نقطه ضعف مدیران ما این است که امروز در تلویزیون آدمهای ظاهر الصلاح و کم سواد وجود دارند که به دلیل داشتن گرایشهای ایدئولوژیک، موفق شدهاند پروژههای عظیم مذهبی را در دست بگیرند. این افراد در لباس مذهب به باور های دینی مردم نیز ضربه زدهاند. این دست نگاههای ایدئولوژیک خطرجدی برای مدیران به حساب میآید. یعنی مدیر مجبور است تا فردی را که به نوعی ظاهرالصلاح و نماینده یک جامعه ایدئولوژیک است، بپذیرد و پروژههای سنگین قرآنی را به او بدهد. این موارد جدای از معاملات پشت پردهای است که در این میان پیش میآید. این که چطور میشود که فردی که تا دیروز فیلمفارسی میساخته، به یک باره در تلویزیون سریالی درباره زندگی یک امام معصوم بسازد! آن هم به آن علت که در یک اتفاق سیاسی، معاملهای رخ داده و او با برخی ازاین مدیران هم داستان بوده است! به همین دلیل تصمیم گرفته میشود تا پروژهای سنگین را به او بدهند. مدیران نمیدانند که برای این تشویق، جایگاه نامناسبی به او دادهاند.
شهاب شهرزاد: این که مدیران تلویزیون نمیتوانند درباره پخش خبر موفقیت یک فیلم با مردمشان همراه باشند، مهم است
شهاب شهرزاد (کارشناس و منتقد): موضوع دیگر، هم داستانی نکردن رسانه با مردم است. همداستان نبودن رسانه باعث ایجاد فاصله با جامعه شده است. این که مدیران تلویزیون نمیتوانند درباره موفقیت یک فیلم با مردمشان همراه باشند، موضوع مهمی است. بخش ازجامعه سنتی و روشن فکر ما امروز نسبت به تلویزیون اعتراض دارند. دردورهای، موافقان و منتقدان تلویزیون به دو دسته سنتی و مذهبی و دگراندیشان تقسیم میشدند. امروز این تقسیم بندی تغییر کرده است. امروز مخاطبان تلویزیون دو گروه هستند. گروهی که تلویزیون را نگاه میکنند و گروهی که دیگر هرگز حاضر نیستند تلویزیون را بینند. این ایجاد فاصله از مرزبندیهای مذهبی و سنتی و روشنفکری خارج شده است. چگونه میشود همه مردم از یک اتفاق شادمان باشند اما تلویزیون در اتاق فکرش تصمیم بگیرد تا شادمانی آنها را انعکاس ندهد؟؟ تلویزیون با این رویکردش مخالفسازی میکند. بزرگترین هنر مدیران تلویزیون، هنر ظریف دشمن تراشی است. امروز تلویزیون این هنر را علیه خودش به کار گرفته است. لطمه این کار تلویزیون را نه تنها تلویزیون بلکه جامعه مخاطبان آن نیزخواهند خورد. با این کار مردم نیز به تلویزیون بیاعتماد خواهند شد. جریان و مسیر بیاعتمادی در جامعه ما کاملاً دو سویه است. امروز مدیریت رسانه ما کاملاً یک سویهنگر عمل میکند. از سوی دیگر رادیو و تلویزیون ما از وقایع مهم جامعه عقب است. اگر ماجرایی را اعضای جامعه در میان هم به اشتراک نگذارند هرگز تلویزیون به این فکر نمیافتد تا این ماجرا را بازتاب دهد. این یکی از علل ناکامی تلویزیون درعدم حفظ خورده فرهنگها است. به این امر باید ریشههای تاریخی و بحث عدم مدیریت رسانه برای رسیدن به یک فرهنگ ملی را نیز اضافه کرد. سیاستهای چندگانه تلویزیون در تولید و پخش برنامه های نیز از دیگر مواردی است که به عدم مدیریت بازمی گردد. برخی از حرفهایی را در یک شبکه رادیو می توان زد و در شبکه دیگر نمیتوان گفت. ممکن است پخش موسیقی در رادیو پیام بحران به پا کند اما همان موسیقی در شبکههای دیگر، بازتابی نداشته باشد. پرس تیوی سعی کرده به یک نگاه چند نگره برسد. دراین شبکه گروههای موسیقی مختلفی برای مخاطبان خارج از کشور برنامه تولید میکنند. جالب این جا است نگاه مجریان شبکههای بینالمللی ما در مقایسه با شبکههای داخلی فرق میکند. این تناقضها از کجا میآید؟ یعنی نیاز ایرانی خارج از کشور به این است که به او بخندیم ولی با ایرانی داخل کشور عبوس باشیم!؟ البته که نگاه مثبت در برنامهها نسبی است. همگی معتقدیم که خشونت خوب نیست. آمار خشونت در جامعه نسبی است. اما شخصیت های اصلی سریالهای ما کسانی هستند که حداقل هفتهای یک جرم آشکار مرتکب میشوند. این در حالی است در جامعه واقعی این اتفاق ممکن است برای یک درصد از افراد کل جامعه اتفاق بیفتد. این برنامهها باعث وقوع جرم درجامعه میشود. یعنی این سریالها باعث بالا رفتن سرانه جرم در جامعه میشوند. گویا در نزد مدیران تلویزیون مقوله جامعه شناسی غیبت اساسی دارد. چطور میشود سریالی از چندین شورا عبور میکند اما در نهایت هنگام پخش دستور توقف پخش آن صادر میشود؟ اگر مدیران رسانه و مدیریت فرهنگی ما نقدپذیر نیست، این موضوع ریشه در جامعه ما دارد، زیرا جامعه ما نقدپذیر نیست. به محض آن که گروهی از اقشار جامعه را نشان میدهیم، این افراد اعتراض میکنند. این در حالی است که در کشور ما دادگاههای گوناگون و تخصصی به تخلفات افراد مختلف وجود دارد. پس این جرایم و مشکلات در صنوف مختلف اداری و مدیریتی و پلیسی نیز وجود دارد اما همگی آنها در هنگام نمایش یک فیلم یا سریال اعتراض میکنند. سخن دیگرم این است که ممیزی یا سانسور در جامعه ما به دو شکل سانسور «بنویس و بساز» و ممیزی «ننویس و نساز» وجود دارد. سفارش دادن یک نوع سانسور علنی و جدی است. چه بسا خطر آن از سانسور نوع دوم بیشتر باشد!
دکترروحانی: تنها رشد عرضی داشتهایم/ افزایش شبکهها بدون نیروی کار آمد یک بحران است
دکتر علی روحانی(مدرس سینما): تاکنون موضوعات ما درباره مدیریت رسانه بود. اما نمیشود تمام مشکلات را به گردن مدیران انداخت. متاسفانه جامعه ما نیروهای خوبی به تلویزیون معرفی نکرده است. من تجربه حضور بیش از یک دهه را در هفت دانشگاه مطرح سینمایی و هنری را داشته و دارم. در این میان سهم کسانی که میشد به تلویزیون معرفی کرد کم بود. با وجود کمبود نیروی کار آمد شاهد آن هستیم که تلویزیون نیز نیروهای موجودش را از دست میدهد. کسانی هم که از ایران در حال کار در شبکههای خارجی هستند نیز در روساخت کارها قرار دارند. زیرا به لحاظ تکنیکی کسانی که در بخشهای سخت افزاری این شبکهها کارمیکنند تولید کنندگان بومی آن کشورها هستند. در این میان تنها سردبیرو مجری آنها ایرانی هستند. در آن شبکهها زیرساخت، حایز اهمیت است. این بخش همواره در اختیار نیروهای بومی آن رسانهها قراردارد. اما درکل باید گفت ما شبکه های تلویزیونی را گسترش دادهایم، بدون این که نیروی مورد نیازش را پرورش دهیم. ما دراین روند یک رشد عرضی داشتهایم. مسئله مهم این جا است که تلویزیون امروز از دو گروه تحصیل کرده در کارش استفاده میکند. این دو گروه شامل تحصیل کردههای دانشگاههای هنری و رشتههای علوم انسانی میشوند. البته در این میان موارد استثنایی هم وجود دارد. در تلویزیون ما، میان هنر و رسانه تمایزی قائل نمیشوند. در مواردی از هنر در تلویزیون سخن گفته میشود که اشتباه است. زیرا تلویزیون هنر نیست بلکه رسانهای است که میتواند از هنر استفاده کند. این ماجرا درهمه بخشهای تلویزیون نیز کاربرد ندارد. مثلاً در خبر نمیتوان گفت فلان گوینده خبر هنرمندانه خبر میگوید. برنامه نود یک برنامه هنرمندانه نیست یک برنامه رسانهای است. اما سریال، یک اثر و کار هنرمندانه است. این دو موضوع باعث شده تا درتلویزیون هم هنرمند باشد وهم کارشناس رشتههای انسانی. اما این دو نمیتوانند به تنهایی تلویزیون را به پیش ببرند. از این رو هنوز هم بهترین نیروهای تلویزیون کسانی هستند که از گذشته با تلویزیون همکاری داشتهاند. افزوده شدن شبکههای تلویزیونی بدون نیروی کارآمد یک بحران است. این مشکل در مطبوعات هم هست. کسی که دست به قلم باشد و بتواند در فضای رسانهای فعالیت کند، کم است. بیشک هر مدیری دوست دارد کسی را بیاورد که کارش را به بهترین نحو انجام دهد اما نیروی کارآمدی وجود ندارد. اگر تلویزیون نیروهای کارآمدش را از دست بدهد، دیگر نیروی کار آمدی بهجای آنها نمیآید. برنامهسازی هم که رقیب نداشته باشد، به مرور فرسوده میشود. شبکههای تلویزیونی بارها برای نیروهای مجرب فراخوان می زنند اما افراد حرفهای در میان پیدا نمیکنند. بخشی از آن به دلیلی پرهیز خردهفرهنگها برای ورود به تلویزیون است. امروز در بسیاری از دانشگاه های سینمایی کسی واحدهای مربوط به تلویزیون را تدریس نمیکند. زیرا حس میکنند که دانشجویان با آنها ارتباط بر قرار نمیکنند.
دکتر قراییمقدم: سیستم ایجاد خلاقیت میکند یا ...
دکتر امانالله قرایی مقدم (جامعه شناس): راز نابالغ نگه داشتن افراد درماهیت درون یک سیستم است. سیستم نمی گذرد کسی خلاقیت پیدا کند. سیستم پژمرده میکند و یا ایجاد خلاقیت میکند. تهیه کنندگان اگر بدانند که برای سریالش حساسیت ایجاد نمیشود آزادانه و با خلاقیت کارهایشان را انجام میدهند اما اگر حس کنند که سیستم جلوی آن ها را میگیرد دست به عصا راه میروند. پس باید نظام اجتماعی را تصحیح کنید.
عفیفه: امروز سلایق و سواد بصری ما دچار تغییر شده است
- همانطور که در خلال صحبت دوستان به آن اشاره شد در دهه شصت تلویزیون به دلیل داشتن نیروهای کارآمد، آثاردرخشانتری تولید میکرد. با وجود این که در آن دوره دو شبکه داشتیم کارهای کیفی تر بودند. کیفیت آثار تا اوایل دهه هفتاد نیز وجود داشت. هنوز هم بسیاری اگر قرار باشد از کار خوبی مثال بزنند به سریالهای آن زمان اشاره می کنند.علت این افت کیفیت سریالها و برنامههای تلویزیونی چیست؟
اسماعیل عفیفه(تهیه کننده): در آن زمان تعداد برنامه ها نسبت به امروز کمتر بود. اما اگر حس نوستالژیکمان را از آن برنامهها برداریم، خواهیم دید که بسیاری از آنها تنها درخاطراتمان تا این حد خوب ماندهاند. البته خوب بودن برخی از این سریالها را نیز نمیتوان انکار کرد. در آن زمان از هر شیوه برنامه سازی تنها یک نمونه وجود داشت. مثلاً در مورد برنامه دیدنیها که بسیار پر مخاطب بود، امروز به عنوان آیتمهای کوتاه در لابهلای برنامهها استفاده میشود. امروز سلایق و سواد بصری ما دچار تغییر شده است. در آن زمان کارهای کم را آدمهای شاخص انجام میدادند.
- اما این رویکرد و تغییرات کیفی در سینما نیز وجود دارد...
شهاب شهرزاد(کارشناس و منتقد): به نظرمن این مورد وجود داشته است. شکوفاترین دوره سینمای کودک و نوجوان ما در همان سال ها اتفاق افتاده است. اما در حال حاضر این سینما رنگ باخته است. دراین خصوص مدیریت و شرایط اجتماعی تاثیر گذاربوده است. اساساً خلاقیت هنرمند محصول مستقیم سیستمهای بسته است. این روند در همه جای دنیا وجود دارد. در کشورهای بلوک شرق هم این گونه بوده است. باید هنرمند و برنامه ساز جامعهاش را شهادت دهد و آینه تمام نمای آن باشد. اما در جامعه امروزی ما این گونه نیست. به همین دلیلی فضای هنری ما از فضای فکری جامعه فاصله دارد. اما در پاسخ به گفتههای دکتر قرایی مقدم که معتقد هستند نمیتوان هیچ کاری کرد، باید بگویم این گونه نیست. مثال آشکار آن، کشورهای بلوک شرق هستند که در مقاطع مشهور دهههای گذشته، تولیدات سینمایی خوبی داشتند... اینجا در دهه 60 علیرغم محدودیتهای بیشتر فرهنگی و جنگ تحمیلی، اما تلاش هنرمندان برای ارائه کار بهتر و صادقانهتر بیشتر بود. امروز، البته بخشی از بیکیفیت آثار به کیفیت پایین فعالیت برنامهسازان و بحث اهداف صرف اقتصادی هم برمیگردد که نباید از نظر دور داشت...
پایان
تهیه و تنظیم : مهدی قنبر
انتهای پیام/ع.آ
دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۰ - ۰۲:۰۴
پرونده 3: عیار سنجی تلویزیون در سال 90 // بخش پایانی نشست تخصصی تاثیر و کارکردهای تلویزیون در جامعه
شهاب شهرزاد: تلویزیون برای پیشرفت نیازمند رقابت است

سینماپرس: شهاب شهرزاد منتقد و کارشناس سینما گفت: امروز چون تلویزیون ما از بیمخاطبی احساس خطر نمیکند، هیچ حرکتی هم برای بهبود خود انجام نمیدهد. اگر بر اساس قانون، فضای رقابتی ایجاد شود رسانه ملی نجات پیدا می کند. به هر حال نیروهای کارآمدی در تلویزیون وجود دارند که میتوانند محصولات خوبی تولید کنند...
اخبار مرتبط
-
پرونده سه: عیار سنجی تلویزیون در سال 90 // نشست تخصصی تاثیر و کارکردهای تلویزیون در جامعه(1)
روحانی: در تولیدات تلویزیون به تکبرنامههای موفق نگاه میکنیم / عفیفه: جای تحقیق، محتوا به برنامهها تزریق میشود
-
پرونده سه: عیار سنجی تلویزیون در سال 90 // نشست تخصصی تاثیر و کارکردهای تلویزیون در جامعه(2)
روحانی: قرائتهای مختلفی در تلویزیون وجود دارد / قراییمقدم: خلاء فضای مناسب اجتماعی در تلویزیون معضل است
-
پرونده سه: عیار سنجی تلویزیون در سال 90 // نشست تخصصی تاثیر و کارکردهای تلویزیون در جامعه(3)
عفیفه: هرگاه در سریالی دروغ گفتیم، مردم آن را ندیدند / شهابشهرزاد: سیاستگذاریهای تلویزیون ما روزانه تغییر میکند
-
گزارش تصويري نشست تخصصي تاثير و کارکردهاي تلويزيون در جامعه
-
پرونده سه: عیار سنجی تلویزیون در سال 90 // نشست تخصصی تاثیر و کارکردهای تلویزیون در جامعه (4)
روحانی: خطوط قرمز ابداعی به برنامهسازی آسیب میزند / عفیفه: با حفظ ارزشها باید به سمت مخاطبمحوری برویم
ارسال نظر